بررسی ارتباط بین القای دیاپوز و سرماتابی در کرم خوشه خوار انگور Lobesia botrana (Lepidoptera: Tortricidae)

کد مقاله : 1215-24IPPC (R3)
نویسندگان
1دانشگاه تربیت مدرس
2گروه حشره شناسی کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس
3گروه حشره شناسی کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
4عضو هیات علمی
چکیده
کرم خوشه خوار انگورLobesia botrana (Denis and Schiffermuller) (Lepidoptera: Tortricidae) یکی از آفات مهم باغات انگور در بسیاری از کشورهای جهان از جمله ایران می باشد. لاروهای آفت هرساله از نظر کمی و کیفی خسارت اقتصادی قابل توجهی به میوه انگور وارد می نمایند. این آفت چند نسلی بوده و بسته به موقعیت جغرافیایی و شرایط آب و هوایی، حدود دو تا چهار نسل در سال دارد. مطالعات نشان داده که این حشره در پاسخ به کوتاه شدن طول روز در مرحله شفیرگی به دیاپوز می رود .لذا در این پژوهش القای دیاپوز و ارتباط آن با سرما تابی مورد بررسی قرار گرفت. لاروهای آفت در اواخر اردیبهشت و اوایل خرداد سال 1398 از باغات شهرستان تاکستان جمع آوری و روی غذای مصنوعی در شرایط غیر دیاپوزی در دمای 1± 22 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±70 درصد و دوره روشنایی 16ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی به مدت 6 نسل پرورش داده شدند. به منظور القای دیاپوز، تخم های یک روزه در دما و رطوبت نسبی مشابه، به فتوپریود 12 ساعت روشنایی و 12 ساعت تاریکی منتقل شدند. حشرات در شرایط فوق در مرحله شفیره وارد دیاپوز شدند. در ادامه، تحمل 260 عدد شفیره غیر دیاپوزی (شاهد) و دیاپوزی در 11 دما از 5+ تا 20- درجه سلسیوس به مدت 24 ساعت از طریق شمارش افراد زنده و مرده اندازه گیری شد و برای محاسبه حداقل دمای لازم برای مرگ و میر شفیره ها (LT50) از آنالیز رگرسیون لوجستیک به روش باینری استفاده شد. برای اندازه گیری نقطه انجماد، دمای بدن با سرعت 0.5 درجه سلسیوس در دقیقه تا جایی سرد شد که حسگر متصل به بدن شفیره افزایش دمای ناگهانی حاصل از تشکیل کریستال یخ را نشان دهد. میانگین نقطه انجماد در 50 شفیره غیر دیاپوزی و دیاپوزی به ترتیب 23.6-و 24.35- درجه سلسیوس بود. این در حالی است که مقادیر LT50 در شفیره های غیر دیاپوزی و دیاپوزی به ترتیب 3.33- و 14.43- درجه سلسیوس بود. بر اساس نتایج بدست آمده اختلاف معنی داری میان نقطه انجماد شفیره های غیر دیاپوزی و دیاپوزی مشاهده نشد، اما شفیره های دیاپوزی بدون سازش های سرمایی، صرفا با درک طول روز کوتاه، به میزان 11 درجه سلسیوس بیش از شفیره های شاهد دماهای زیر صفر را تحمل کردند. بنابر این شفیره های دیاپوزی در دماهای بالای صفر بدون تغییر معنی دار در نقطه انجماد می توانند سازگاری های فیزیولوژیکی لازم برای تحمل در دماهای زیر صفر را در خود ایجاد نمایند. همچنین در این آزمایش استفاده از نقطه انجماد به عنوان معیاری برای توجیه تحمل بیشتر شفیره ها به دماهای زیر صفر به اثبات نرسید.
کلیدواژه ها